جدول جو
جدول جو

معنی نعمان ثانی - جستجوی لغت در جدول جو

نعمان ثانی
(نُ)
ابن اسودبن منذربن امروءالقیس بن عمرو اللخمی، معروف به نعمان ثانی، از ملوک عهد جاهلیت عراق است. پس از وفات عمش منذر ثانی بن منذر - در حدود سنۀ 500 میلادی - به حکمرانی رسید و 4 سال حکومت کرد، و به فرمان قباد اول (ساسانی) پادشاه ایران مأمور فتح شهر ’رها’ شد و با سپاهی از اعراب بدان صوب عزیمت کرد و در حالی که شهررها را در محاصره داشت در حوالی سال 123 هجری قمری قبل از هجرت درگذشت. (از الاعلام زرکلی ج 9 ص 3) (تاریخ پادشاهان و پیامبران ص 106). رجوع به العرب قبل الاسلام ص 206 و ابن خلدون ج 2 ص 265 و المحبر ص 359 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ نِ ثا)
لقب وی مولانا عارفی است. شخصی در غایت فضل و کمال فصاحت و بلاغت بود و شعر روان او صافی و روانتر از آب زلال، و بسیار خوش محاوره و مجادله و مردم او را سلمان ثانی میگفته اند. زیرا که چون بدرد چشم گرفتار بوده، و جواب قصیده ای که سلمان در زمان درد چشم گفته، گفته است و مطلع آن این است:
دردا که درد کرد سواد نظر خراب
و ایام کرد چشمۀ چشم مرا سراب.
و این بیت مولانا عارفی نیکو واقع شده:
بر پلک سرخ دیدۀ من داروی سفید
باشد بعینه نمک سوده بر کباب.
و مناظرۀ گوی و چوگان عارفی بغایت خوب و زیباست و در میان مردم مشهور و معروف است. این بیت او بی نظیر است:
هرگاه که در عرق شدی غرق
باران بودی و در میان برق
چون گوی سپهر کرد پستی
میدان میدان چو گوی جستی.
و قبر وی در هری است. (از مجالس النفایس ص 194)
لغت نامه دهخدا
(نُ)
ابن مقرن بن عائذ المزنی، مکنی به ابوعمرو، از شجاعان صحابه است، وی را سعد بن ابی وقاص به فرمان عمر به جنگ هرمزان فرستاد و او در اهواز بر هرمزان غلبه کرد، و چون مردم اصفهان و همدان و ری و آذربایجان و نهاوند بر اعراب شوریدند عمر او را مأمور جنگ با ایشان کرد و نعمان ابتدا به اصفهان لشکر کشید و سرکشان آن سامان را مغلوب کرد، سپس رو به نهاوند نهاد و در آنجا به سال 21 هجری قمری کشته شد. (از الاعلام زرکلی ج 9ص 9) (تاریخ گزیده ص 244). رجوع به الکامل ابن اثیر ج 2 ص 211 و ج 3 ص 3 و تهذیب ج 10 ص 456 و الاستیعاب، حاشیهالاصابه ج 3 ص 516 و فتوح البلدان ص 311 شود
لغت نامه دهخدا
(نُ)
ابن منذر بن حارث بن جبله الغسانی، از ملوک غسانی شام است، چون رومیان پدر او را به حیلت اسیر کردند و به قسطنطنیه بردند، وی با کسان وعشیرۀ خود رو به صحرا آورد و بر مراکز رومیان در اطراف سوریه هجوم برد و کارش چنان بالا گرفت که تیبریوس قیصر، سردار خود مانیوس را مأمور قلع و قمع وی کرد، سردار رومی به تزویر دم از صلح و صفا زد و نعمان را نزد خویش به مذاکره خواند و او را اسیر کرد و در حوالی سنۀ 584 میلادی به قسطنطنیه فرستاد وی تا بعد از سنۀ 593 همچنان در اسارت زیست و به سال 28 قبل از هجرت درگذشت. (از الاعلام زرکلی ج 9 ص 9). رجوع به امراء غسان نولدکه ص 31 و المعارف ابن قتیبه ص 283 شود
لغت نامه دهخدا